سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و به فرزند خود حسن ( ع ) فرمود : ] پسرکم چهار چیز از من بیاد دار ، و چهار دیگر به خاطر سپار که چند که بدان کار کنى از کرده خود زیان نبرى : گرانمایه‏ترین بى‏نیازى خرد است ، و بزرگترین درویشى بیخردى است و ترسناکترین تنهایى خودپسندى است و گرامیترین حسب خوى نیکوست . پسرکم از دوستى نادان بپرهیز ، چه او خواهد که تو را سود رساند لیکن دچار زیانت گرداند ، و از دوستى بخیل بپرهیز ، چه او آنچه را سخت بدان نیازمندى از تو دریغ دارد ، و از دوستى تبهکار بپرهیز که به اندک بهایت بفروشد ، و از دوستى دروغگو بپرهیز که او سراب را ماند ، دور را به تو نزدیک و نزدیک را به تو دور نمایاند . [نهج البلاغه]

ادب و تاریخ

هلن

هلن کلر ، در 27 ژوئن سال 1880 بدنیا آمد. پدرش آرتور کلر از یک خاندان قدیمی سویس بود که در آغاز دوران مستعمراتی آمریکا به این سرزمین کوچ کرده بود و مادرش کیت آدامز که همسر دوم آرتور بود . سالها از او جوانتر بود و از حیث نسب به ژنرال « ربرت لی » سردار نامی آمریکائی و فرمانده کل نیروهای ائتلافی بود . در شش ماهگی زبان به سخن گشود و هنوز یکسال نداشت که تبی سوزنده بر او مستولی گشت و از سه حس بزرگ حیاتی یعنی بینائی و شنوائی و تکلم محروم شد : علت این بیماری مرموز هرگز تشخیص داده نشد . در پنج سالگی بیشتر کارهای خانه را انجام میداد و با حافظه ای عجیب و نیروی مافوق تصور همه چیز را بکمک احساس درک می کرد . در هفت سالگی زنی بنام «آن مانسفیلد سولیوان » قدم بخانه هلن  گذاشت تا تعلیم و ترتیب وی را به عهده گیرد . « آن سولیوان » زنی که بحقیقت سرنوشت هلن را تغییر داد با صبر و حوصله بسیار خواندن و نوشتن را به کمک انگشتان به هلن آموخت . هلن در دوازده سالگی به دبستان و دبیرستان و سپس به دانشگاه رفت در تمام این مدت آنچه را که استاد میگفت :  آن سولیوان به کمک انگشتان به او می فهماند .

 وی در سال 1902 کتاب « داستان زندگی من » را نوشت و دو سال بعد که این کتاب منتشر شد مردم استقبالی عجیب از آن بعمل آوردند در سال 1913  هلن کلر شروع به یک سلسله سخنرانی کرد و به شهرهای مهم آمریکا و اروپا سفر نمود . و در همین سالها اثر دیگر خود را بنام « خارج از دنیای تاریکی » نگاشت در بیستم اکتبر 1931 دوست وفادار او یعنی خانم آن سولیوان چشم از جهان بربست و هلن را تنها گذاشت . این زن عجیب تا بحال 12 کتاب را تالیف نموده و بخاطر شهرت عجیبش در همه جا معروف و مشهور است.




محمد زنگنه ::: دوشنبه 86/11/8::: ساعت 10:3 عصر

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 1


بازدید دیروز: 0


کل بازدید :1239
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<